پایگاه خبری تحلیلی سرخگان : فراز خسروی منش
شنیده شده در جایی و در محفلی نمایش خیمه شب بازی آنتیکی(!) برگزار شده و کانایی پیر شغال و بدسگال اسب رذالت در میدان وقاحت جهانیده و ذات پلیدش را عیانیده و هزار بار بیش از کالابرگش شکر خورده و اکنون به مرض قند دچار شده.
اگر چه وی پیرشغالیست کانا و خرفت اما ما نیز بایستگیهایی داریم هم برای اینکه این شغال خرفت این شکرهای خورده شده را بالا بیاورد و هم اینکه رهپویان کیان سرخ بزرگمنشی و شرافت فوتبال ایران وامدار پدران بنیادگذار این درفش پرشکوه تا ابد افراشته هستند و باید در برابر هرزه گویان واکنشی در خور نشان دهند تا شغالان همیشه حمله ور به سفره رانت و مال و سرمایه از اندیشه های شومشان پشیمان شوند.
نخست : پیر شغال کانا برای خوشرقصی برای “نظام” گفته : دکتر عباس اکرامی بنیانگذار شاهین فراماسونر بوده. هیچ پژوهشگر تاریخی این ادعا را تا کنون به زبان نیاورده و کوچکترین ردپایی از عضویت دکتر اکرامی در نهادهای فراماسونری پیدا نشده؛ نه اسماعیل رائین نه عبدالله شهبازی. برجسته ترین پژوهشگر تاریخ ورزش ایران روانشاد دکتر حمیدرضا صدر نیز به اتکای سخنان محمد درخشش وزیر آموزش و پرورش آن دوره “ملی و مصدقی” بودن وی را از مسلمات و قطعیات دانسته. حال این شغال خرفت خوب میدانسته که همچنان دل حاکمان این سرزمین مملو از عقده مصدق است ، پس خواسته برای ایشان قر ریزی بدهد تا بساط افیون و سفره سفرهای خارجیاش جمع نشود. لازم به بیان این نکته است که اولین بار بساط این اتهامزنی پلید را مخنث حقیری در فیلم موسوم به “پرواز در آسمان آبی به کمک افیون و الکل” کلید زد.البته نیات دیگری هم دارد که پایینتر اشاره خواهد شد.
دوم. در ادعایی شگفت انگیز و خِرَد پریش، علاوه بر تهمت ساواکی بودن به همایون بهزادی که آن شاعر خودنمای خودبین به او وارد کرده بود و به گواهی سید محمود طالقانی (که ادعا کرده بودند او را هم همایون خان شکنجه کرده) به کلی یاوه و چرند و جفنگ بودنش آشکار شده بود، به پرویز دهداری هم تهمت عضویت در ساواک زده…
پیشتر کلاغها خبر آورده بودند که این شغال گجستک در خارج از کشور و در محافل پادشاهیخواهی زنجهموره کرده بود که : تاج دو ستاره شاهپرستان که ميراث پرویز خسروانی از عوامل قیام ملی (!) بیست و هشتم امرداد ۱۳۳۲ بوده را دزدیده اند و تضعیف کرده اند و اون تیمه (!!!) رو که همه اعضایشان توده ای و مارکسیست لنینیست بوده اند را “به فرموده” قهرمان میکنند.
حیرت انگیز است در مسلک این نامردان : یک مطلوب و دو طالبان!
روزی پیش آنوریها پرویز دهداری معاون استالین و مائو میشود و امروز پیش اینوریها ساواکی!
قربان برم خدا را
یک بام و دو هوا را…
سوم. این شغال پیر خرفت باز هم از شکر خوردن سیر نشده و اینبار محمد نایب عباسی یا ممد بوقی را هم خبرچین ساواک معرفی کرده!
خداوندا، چگونه میشود آفریدگانت چنین خود را در دریای پلشتی و پلیده خفه سازند؟ چگونه هیچ خط قرمزی برایشان وجود ندارد؟ پناه بر تو از این همه رذالت و شقاوت.
آخر گاو مجسم ؛ آن روزها که شیخ صادق خلخالی انگشت در جهان میکرد تا ساواکی بجوید چگونه میشود از گناه خبرچینی محمد نایب عباسی بگذرند؟ چه کسی برایش شفاعت و وساطت کرده؟ برای مردی که یک پول سیاه از هیچ جا نگرفت و با فروش سیگار زندگیای کوچک و فقیرانه داشت چه کسی ریش گرو گذاشته؟
اگرچه سپاس خدای بلندمرتبه دانا را که این مردکی که ظاهرا در نام خانوادگیش منسوب به خاندان زند است ولی در ناجوانمردی روی ابراهیم خان کلانتر را هم سفید کرده چنان کرسیشعرهایی بسراید که بیش از هرچیز مایه ریشخند خودش شود.
به گفته استوار امام چهارم : سپاس خدای را که دشمنان ما را چنین کاناهای بی آبرویی قرار داد.
چهارم . اما این نمایش تعزیه/خیمه شب بازی گردانندگانی هم دارند : نويسنده دیوان آنتیک آبی که پیش از این مردی بود به ظاهر پسندیده : فرمایش کرده اند باید اموالی که پرویز خسروانی وقف “سازمان فرهنگی ورزشی تاج ایران” کرده بود، به باشگاه محبوبش بازگردانده شود. این درخواست نابجا که خلاف متن روشن وقفنامه آن سازمان است که در آن به روشنی گفته شده در صورت رخ دادن رویدادهایی که مانع از انجام خدمت این سازمان عام المنفعه شود تمام اموال باید به سازمان تربیت بدنی واگذار شود. چیزی که همینگونه و بنا بر یک لایحه قانونی دولت موقت و به تصویب شورای انقلاب در سال ۵۸ رخ داد.
آبشخور این اندیشه و خواستهی نابجا، تراوشات مغز فندقی پیر شغال دیگری به نام کاظم اولیایی است که دیر زمانی در اوان انقلاب ۵۷ در سپاه پاسداران و نهادهای امنیتی سمت های بالایی داشت و حال در اندیشه بالا کشیدن اموالیست که براساس وصیت بنیادگذار آن باشگاه و مطابق وقفنامه آن سازمان متعلق به یکایک ملت ایران است نه ملک خصوصی یک باشگاه خاص که هرگاه بخواهد ولخرجی کند یا مدیرانش لفت و لیس بکنند از آن بفروشند و بر جیب بزنند.
تردید ندارم این خیمه شب بازی کثیف به فرمودهی اینان و به زبان امروزی اسپانسرینگ این آقایان انجام شده و این شغالها نیز برای چند “پول سیاه” در این نمایش خوشرقصی کرده اند.
پنجم. این نوشته پر خشم و پر زخم را برای این نوشتم که بدانند و آگاه باشند ؛ تاریخ، وردهای جادوگری نیست که با نمایشی همزمان خنده دار و گریه دار بشود عوضش کرد و آن را دستمایه کسب رانت و مال و سرمایه و مکنت و البته مقدار زیادی زمین و ساختمان کرد. بخواهید به این رفتارهای پلشت ادامه دهید، ما فرزندان مکتب درخشان شاهین و نگهبانان درفش سرخ پارسه پرسپولیس با قلم خود دندانهایتان را خرد خواهیم کرد و به صلابهتان خواهیم کشید.
این ابتدای باده گساریست.
اگر حریف این میدانید؛ منتظریم!
پاورقی : شنیده شده در این برنامهها “آقا جهان بابای باران شوور خاله رخشان” هم دستی بر آتش دارد. ایشان نیز این هشدار نامه را جدی بگیرد.
بدرود!
